موسیقی در فرهنگ های و جامعه های بین الملل باعث نزدیک تر شدن به هم می کند. موسیقی امروزه تاثیر بسزایی در قلب و جان مردم دارد و احساسات آنها را بیان میکند. ممکن است که بعضی از گروه ها اسم ترانه که یک بار خوانده شده را در گروه خود بگذارند و مردم همیشه یاد آنها باشند.گروه نگریتا ایتالیا هم از آن گروه هایی است که اسم ترانه نگریتا رو خواندن و همون اسم رو روی گروهشون گذاشتن.
این گروه پس از اجرایهای مختلف، با اجرای ترانه "Hey Negrita در سال 1992، نگرایتا نام گرفت. پس از چندین اجرا ، اولین آلبوم گروه ، با نام نگریتا ، در سال 1994 توسط Mercury و Black Out منتشر شد. تا سال 2014 ، نگریتا هشت آلبوم استودیویی منتشر کرده بود ، از جمله XXX در 1997 ، Reset در 1999 و HELLdorado در 2008. این گروه همچنین دو آلبوم تلفیقی Hey Negrita را در سال 2003 نگریتا و دژاوو (Déjà Vu ) را در سال 2013 منتشر کرد. Déjà Vu اولین آلبوم آنها بود که به صدر جدول آلبوم های ایتالیایی رسید.
این گروه سه بار نامزد دریافت جایزه بهترین بازی ایتالیایی در MTV Europe Music Awards برای در سالهای 1999 ، 2003 و 2005 شده است. در ژانویه 2012 ، آلبوم Reset آنها در لیست 100 آلبوم برتر ایتالیایی همه دوره ها که توسط نسخه ایتالیایی موسیقی رولینگ استون گرد آوری شده بود در رتبه 77 قرار گرفت.
با پیوستن روبرتو "زاما" زاماگنی به گروه، که به پائولو "پاو" برونی ، سزار "مک" پتریچیچ ، انریکو "دریگو" سالوی و فرانکو "فرانکی" لی کاسی پیوست، ساختار کلاسیک نگریتا به پایان رسید. سومین اجرای نگریتا در سال 1993 ، مقدمه ای برای اولین ضبط واقعی و بهانه ای برای اجرای بدون وقفه در همه کلوپ های آن منطقه بود. هنگامی که سرانجام آلبوم نگریتا وارد فروشگاه ها شد ، صحنه موسیقی ایتالیا دچار لرزشی شد: آلبومی با نوای و پر جنب و جوش گیتار و اشعار با پیامهای نافذ. چیزی که طبقه بندی آن در صحنه موسیقی ملی آن زمان دشوار است.
در موج شور و اشتیاق ، سال بعد نگریتا یک مینی آلبوم با عنوان Paradisi Per Illusi (پردیس متوهمان) را منتشر کرد ، که مرحله گذار را در گروه کاملاً به تصویر می کشید ، انگیزه های جدید در کار و بیش از هر چیز بار دیگر تاکید گروه بر اجراهای خوب زنده. تور پس از انتشار Paradisi Per Illusiis بسیار موفق بود. توری که آن را در سراسر ایتالیا اجرا کرد، اما مهمتر از همه اولین برنامه های خارج از کشور را اجراها نمود: فرانسه ، سوئیس و بلژیک.
پس از آن تورها و با کسب تجربیات در کشورهای دیگر و تثبیت وضعیت خود در داخل ایتالیا، نگریتا دست به کار تغییراتی شد. در اولین ایده ها برای آنچه که با نام XXX شناخته خواهد شد و در سال 1997 منتشر می شود، در مزرعه ای در توسکانی شکل می گیرد.
XXX اولین آلبومی است که از سفری فراتر از مرزهای ملی متولد شده است و نه تنها نشان دهنده بلوغ قطعی در سبک موسیقی و اشعار است ، بلکه در عین حال گروه شهر آریتزوی توسکانی را به ریشه های خود و به خلوص ملودیک باز می گرداند. کاری که شاید تعداد کمی در ایتالیا می توانستند آن را انجام دهند.
شصت هزار نسخه از این آلبوم در مدت کوتاهی به فروش رسیده است. جدیدترین تک آهنگ این آلبوم ، I Learned To Dream ، توسط آلدو ، جیووانی و جیاکومو در موسیقی متن و در صحنه ای بسیار دل انگیز از فیلم Three Men And One Gamba آورده شده است.
در سال 2000 ، نگریتا با Live In Alcatraz حاضر شد؛ یک اجرای بسیار ویژه با نورپردازی عالی که با همکاری نویسنده برنامه رادیو- تلویزیون آلکاتراس به نام دیگو کوگیا اجرا شد.
XXX (1996-1998)
Reset and So is Life (1998-2000)
رادیو زامبی (2001)
هی! نگریتا (2003-2004)
انسان رویای پرواز و غلتیدن به جنوب را دارد (Man dreams of flying and Rolling South ) (2005-2006)
اجرای HELLdorado and Atlantico در 27 فوریه 2009 (2008-2009)
Damned live، Negrita Live (2011-2012)
Unplugged Tour 2013 and Déjà vu (2013-2014)
9 (2015-2016)
باشگاه قایقرانی صحرایی (2018)
پسران خوب هستند (2019- تا کنون)
آیا می دانستید اعضای کنونی نگریتا چه کسانی هستند و از چه تاریخی به گروه پیوستند؟
پائولو "پاو" برونی - آواز ، گیتار ، سازدهنی (1991 تا کنون)
انریکو "دریگو" سالوی - گیتاریست اصلی ، خواننده پشتیبان (1991 تا کنون)
سزار "مارک" پتریچیک - گیتار ریتم ، خواننده پشتیبان (1991 تا کنون)
جاکومو روزتی - باس ، خواننده پشتیبان (2014 تا کنون)
Guglielmo Ridolfo Gagliano - پیانو ، کیبورد ، ویولن سل (2013 تا کنون)
کریستیانو دالا پلگرینا - درامز (2005 تا کنون)
روبرتو "زاما" زامگانی - درام (1991-2003)
فرانکو "فرانکی" کی کازی - باس (1991-2013)
پائولو "نینو" والی- درامز (2003-2004)
Itaiata De Sa - پرکاشن (2005-2009)
گابریله "جیوا" جیوانی- باس (2013-2014)
فابریزیو "سیمونچیا" سیمونچیونی - کیبورد، خواننده پشتیبان
جان تایپ (2008-2012)
در 22 دسامبر 2018 ، گروه نگریتا به طور رسمی در فهرست شرکت کنندگان در شصت و نهمین دوره جشنواره آهنگ ایتالیایی سانرمو قرار گرفت. شانزده سال پس از اولین حضور و بیست و پنج بعد از انتشار اولین آلبوم ، گروه با آهنگ I Ragazzi Stanno Bene به سالن نمایش آریستون بازگشت و پیروزی خود را با آهنگ سانرمو ، به علاوه دو آهنگ منتشر نشده دیگر، در مجموعه ای با عنوان I Ragazzi Stanno Bene 1994-2019 که کل سفر گروه از مبدا تا امروز را دنبال کرده است، جشن گرفتند.
منبع: سایت آموزش آنلاین ماژورین
موسیقی همیشه در تاریخ نقش بسزایی داشته است و باعث علاقه مندی مردم شده است. در گذر تاریخ چه اهنگ هایی باعث عوض شدن یک جنگ شده است. در تاریخ سرزمین خودمان هم خیلی از این اتفاقات افتاده است و مسیر خیل ها عوض شده است. موسیقی هیچ وقت از ساز جدا نبوده است و همیشه این نوازنده ها بودند که با دستان و سازهایشان باعث آشکار شدن یک آهنگ شده است. در ایران باستان ساز نی و چنگ همیشه جز بزم های پادشاهان بودند باعث گذاشتن اثر های زیبایی شده اند.
در اینجا می خواهیم شما را با اندکی از تاریخچه و ساختمان یکی از قدیمی ترین چنگها و نیز ساز نی آشنا کنیم.
چنگ بیش از 4000 سال پیش ، یعنی پیش از تمدن ایلام، در بین النهرین (جنوب عراق امروزی) نواخته می شده است. موسیقی یکی از جنبه های مهم بسیاری از مناسبت های جشن و آیین در بین النهرین باستان بود. این چنگ فاخر از نقره و سنگ آهک قرمز تزئین شده است. قاب ، تیونرها و تارها با قطعات چوبی قدیمی مرمت شده اند. تصاویر تزئین شده زیر سر گاو ، شیرها و گوزن هایی را نشان می دهد .
چنگ نقره ای مربوط به 2600 سال پیش از میلاد. گورستان سلطنتی اور مربوط به تمدن ایلامی که بعداً در ایران بزرگ جای گرفت و در حال حاضر در جنوب عراق قرار دارد.
ساز نی، با توجه به اینکه با حداقل امکانات بوجود می آمده، به عنوان یکی از کهن ترین سازها به شمار می رود. یافتن اینکه کدام تمدن یا کدام منطقه صاحب اولیه آن بوده کاری دشوار و البته تخصصی است. این ساز به هر منطقه ای که وارد شده، مردمانش آن را به عادات و سنتهای خود آغشته کرده اند و آن را در بین خود پذیرفته اند. به این ترتیب دیده می شود که این ساز در میان اقوام تمدن های مختلف، شکل و شمایل و در نتیجه صدایی متفاوت دارد.
نی در کتاب سازشناسی ایرانی (نوشته ارفع اطرایی و محمدرضا درویشی) اینطور تعریف شده:
"نی، از سازهای بادی کهن و از جنس گیاه نی است که طول آن از شش گره و هفت بند تشکیل شده و به همین دلیل آن را "نی هفت بند" می گویند. هنگام نواختن، هوا از دهانه ی نی وارد می شود و با انگشت گذاری بر سوراخ ها و با تغییر فشار هوا، صداهای مختلف به وجود می آیند. نوازنده، نی را بصورت عمودی در دست می گیرد و دهانه ی آن را بین دو دندان جلو و یا بین لب ها قرار می دهد و در آن می دمد. بخش زیادی از هوای دمیده شده، از سوراخهای باز نی خرج می شود و نوازنده با انگشتهای هر دو دست، سوراخ ها را باز و بسته میکند. ممکن است نوازنده هنگام نواختن دست راست را بالای دست چپ قرار دهد و برعکس. هنگام ساختن نی، روی گره ها را با نوار می پوشانند و بر سر دهانه و انتهای نی لوله ی استوانه ای کوتاهی به طول تقریبی ۷ سانتی متر و هم قطر ضخامت نی، از فلز برنج قرار می دهند. طول نی حدود ۳۰ تا ۶۵ سانتی متر و قطر آن حدود 1.5 تا ۳ سانتی متر است و تعداد ۵ سوراخ در طرف جلو و یک سوراخ در قسمت عقب نی ایجاد می کنند. هرچه لوله ی ساز باریکتر و کوتاه تر باشد صدای آن زیر تر است و برعکس. نی در اندازه های مختلف تهیه می شود و ساز تکنوازی است و نمی توان آن را کوک کرد. بدنه ی اصلی این ساز چون در طبیعت رشد می کند، دو نی کاملا از هر جهت همسان، کمتر به دست می آید و به همین دلیل، با انتخاب طول و قطر آن، از هر پرده ای می توان نی داشت.
وسعت معمول صدای نی حدود دو اکتاو و نیم است. مثال های زیر برای نی منطبق با دیاپازون است که به طور طبیعی فاقد صدای «سی» روی خط سوم حامل است. وسعت نی به چهار منطقه ی صوتی، شامل صدای بم و بم نرم، صدای اوج، صدای غیث، و صدای ذیل (پس غیث) تقسیم می شود.
یکی از فرزندان نی، ساز فلوت است. این ساز به مرور زمان و با تغییراتی که در ساختار سازهای نی چوبی داده شد، تبدیل به فلوت امروزی با کلید ها و جنسی متفاوت شد و در نتیجه صدایی متفاوت از نی ایجاد می کند که می توان گفت صدایی به همان زیبایی و نیز مستقل از نی دارد. آیا نواختن این سازها را آموخته اید؟
پیشنهاد می کنیم در کلاسهای نی و فلوت ماژورین شرکت کرده و نواختن این سازهای گوش نواز را با ما تجربه کنید.
منبع: سایت آموزش آنلاین ماژورین
همیشه کار در هنر بسیار جذابیت دارد به طوری که همیشه دنبال خلق و ساختن است. در موسیقی هم خیلی از افراد یا به خاطر صدا یا نواختن یا ساختن ساز ها بسیار مورد توجه قرار گرفته اند و به خاطر خلاقیت شان مورد توجه قرار گرفته اند و باعث دیده شدن در جامعه و فرهنگ شده اند و اسمشان در تاریخ و موسیقی آن کشور ماندگار شده است.
در اینجا به تعدادی از سازهای عجیب و غریب می پردازیم. به نظر شما در ساخت کدام ساز خلاقیت و تفکر بیشتری بکار رفته است؟
این ارگ که در یک غار زیرزمینی در ویرجینیا واقع شده، در سال 1956 توسط لِلاند اسپرینکل ابداع شد. این ساز با ضربه زدن به استالاکتیت های قدیمی توسط چکش لاستیکی کار می کند. همه اینها به یک کنسول متصل می شوند که شبیه یک ارگ سنتی است. یکی از اتفاقاتی که در مورد ابداع این ساز می گویند اینست که اسپرینکل این ایده را زمانی به دست آورد که پسرش سرش را به یکی از استالاکتیت ها زد و صدایی مانند همهمه در غار ایجاد کرد.
ترج آیسانگست یک درامر و آهنگساز نروژی است. وی با استفاده از یخ های دریاچه های یخ زده، سازهای موسیقی ابداع می کند. ترومپت یخی او صدایی مانند شیپور جنگ را دارد.
لزوماً اینطور نیست که هر قطعه یخ برای این منظور کارایی داشته باشد و فقط یخ هایی با ساختار میکروسکوپی مناسب، صدایی زیبا ایجاد می کند.
این ساز، یک ساز 10 تنی است که توسط لوک جرام خلق شده است. سیم های بلند از تیرها تا یک قوس فلزی بزرگ کشیده می شوند. هر سیم در باد ارتعاش ایجاد می کند. سپس صدا توسط لوله ها تقویت می شود. در نتیجه صدایی وهم آور و تپنده ایجاد می کند و حجم باد است که تعیین می کند حجم صدای ساز چقدر باشد.
این مجسمه به ارتفاع 3 متر در ارتفاعات بالای برنلی و بر روی مورهای پنین قرار دارد. این ساز از بادهای غالب غربی که در انتهای لوله ها می وزد استفاده می کند تا صداهایی نامتعارف و دلخراش را در کنار منظره Crown Point ایجاد کند. این سازه در سال 2006 توسط معماران مایک تونکین و آنا لیو طراحی شده است.
این پروژه جسورانه و بلند پروازانه سعی داشت با استفاده از ساحل بازسازی شده در زادار- کرواسی به عنوان یک ارگ فوق العاده، خود دریا را به یک نوازنده تبدیل کند. لوله های زیر تفرجگاه هنگام برخورد امواج دریا با آنها، واکنش نشان می دهند و صداهایی هماهنگ ایجاد می کنند که موجب استقبال گردشگران از آنجا شده است.
نامی که خودش، ساز را معرفی میکند. این سازِ ترکیبی، صفحاتی از مجله Popular Science Monthly را در سال 1936 به خود اختصاص داد. صدایی که با خم شدن سیم ها ایجاد می شد به جای یک بدنه چوبی سنتی، از یک شیپور برنجی خارج می شد و گویی صدایی در بین تار و برنج تولید می کرد.
این ساز بزرگترین عضو خانواده فلوت است که بیش از 15 متر لوله دارد. این یک ساز نسبتاً جدید است و طبق گزارشات اولیه، صدای آن از آنجا که کمی مانند غرش است، در حال بررسی و اصلاح است.
این یک ابزار چاپ سه بعدی است که توسط استودیو MONAD ، اریک گلمبرگ و ورونیکا زاکربرگ همراه با اسکات اف هال (نوازنده) طراحی شده است.
این سازه در سال 1850 توسط طرفدار سازهای زهی عظیم Jean-Baptiste Vuillaume ساخته شد. این یک کنترباس با صدای بلند است که 3.48 متر ارتفاع دارد. در این دستگاه، نواختن با دست بسیار سخت است و پدالهای پایی روی آن تعبیه شده تا این کار را ممکن سازد. و شباهتی به سازهای خانواده ی ویولن دارد
هنری داگ یکی از جالب ترین عناوین شغلی تاریخ را دارد - مجسمه ساز صدا. داگ در نقش شگفت انگیز خود به عنوان مجسمه ساز صدا ، ساز مشابهی با صدای عجیب به نام Sharpsichord را ابداع کرد. این در واقع یک چنگ سنجاق دار بزرگ است که شامل 11 سیلندر است و سنجاق ها هنگام چرخش به سیم های داخلی برخورد می کنند و تولید نوا می کنند.
هر چیزی در این دنیا وظیفه و هدفی دارد. آیا تا به حال به این فکر کرده اید که وظیفه موسیقی چیست؟
فکر می کنید کدام ساز کاربردی تر است؟ و از این میان کدام ساز بهتر به آن چیزی که شما از ساز انتظار دارید، می پردازد؟
منبع : سایت آموزش آنلاین ماژورین
ارکستر شامل یک رهبر ارکستر که قلب ارکستر است و گروهی از نوازندگان میباشد و شمار نوازندگان معمولا بین ۶۵ تا ۱۱۰ نوازنده است
نامگذاری هر ارکستری معمولا براساس نوع قرارگیری و تعداد سازها در آن انجام میشود. به طور مثال، بزرگترین نوع ارکستر، یعنی ارکستر سمفونی ، به معنی این است که در آن از کلیه گروههای سازی و تقریبا تمام سازهای موسیقی کلاسیک غربی مورد استفاده قرار گرفته شده است.
در مقابل، در ارکسترهای کوچکتر، تنها بخشی از سازهای موسیقی کلاسیک وجود دارد و آن را با نامها متفاوتی میشناسند؛ ازجمله این ارکسترها میتوان به ارکستر مجلسی اشاره کرد که به ارکستری میگویند که در آن از سازهایی مثل زهیِ آرشهای، سازهای بادی چوبی و سازهای کوبهای و سازهای کلیدی مثل پیانو استفاده میشود.
برخی از عنوانهای ارکسترها اشاره به سازهای به کار رفته یا نقش سازها در این اکستر ندارد. بعضی از نامگذاریها، فقط جهت تشخیص ارکسترها مختلف در منطقهای یا شهری انجام میشود. به طور مثال، ارکستر فیلارمونیک به طور معمول از جانب انجمن دوستداران موسیقی در هر شهر پشتیبانی مالی میشود. این انجمن به انجمن فیلارمونیک مشهور است.
اغلب در این ارکسترها نوازندگان خبره و چیرهدست هر شهر فعالیت میکنند. البته ازنظر سازی ساختار ارکستر فیلارمونیک به صورت ارکستر بزرگ یا سمفونیک است. مثل ارکستر فیلارمونیک برلین و ارکستر فیلارمونیک لندن
گروههای موسیقی یا همان ارکسترها در حدود سالهای ۱۶۰۰ به وجود آمدند. ارکستر اجرای اپرای ارفئو از ساختههای کلودیو مونتهوردی را میتوان برجستهترین و بارزترین نمونه ارکسترهای پیشین دانست. همچنین ژان باپتیست لولی، آهنگساز فرانسوی در اواخر قرن ۱۷ ارکستری برای بارگاه سلطنتی ترتیب داد.
پس از آن در قرن ۱۸ آهنگسازی به نام یوهان استامیتز به همراه آهنگسازان دیگر در مکتب مانهایم که در آن زمان شناخته شده بود، اولین قدمها را برای آهنگسازیهای اولیه برای ارکستر سمفونی مدرن برداشتند. در آن ارکستر، هر موسیقی مشتکل از ۴ قطعه برای ترکیب سازهای مختلف میشد. از جمله:
· بادیهای چوبی (فلوت، ابوا و فاگوت)
· بادیهای برنجی (فرنچ هورن، ترومپت)
· کوبهایها (۲ تیمپانی)
· زهی (ویولنهای اول و دوم، ویولا، ویولون سل و کنترباس)
در آن دوره همچنین ساز کلارینت در ارکستر پذیرفته شد و سازهای اصلی دورههای پیشین مثل هارپسیکورد، لوت و لوت باس، با گذشت زمان از یادها رفتند. پربارترین دوره ارکستر را میتوان قرن ۱۹ دانست. در آن دوره بادیهای چوبی از دو عدد به ۳ یا ۴ عدد رسیدند و همچنین بادیهای برنجی گروه خود را با ترومپت سوم، هورن سوم و چهارم و اضافه شدن ترومبون تکمیل کردند.
تاریخ ارکستر سمفونیک از دوره کلاسیک تا کنون، تغییر و تحولات زیادی را داشته و سازهای ارکستر سمفونیک همراه با دانش ارکستراسیون رو به تکامل رفتهاند.
در هر ارکستری با توجه به نیاز آن، سازبندی متفاوت است. چینش تابعی هر ارکستری از پارتیتور توسط آهنگساز نوشته میشود و در هنگام تنظیم مجدد آن تغییراتی نیز در آن اعمال میشود. سازبندی هر ارکستر به دستههای زیر تقسیم میشود:
· سازهای بادی چوبی
· سازهای بادی برنجی
· سازهای کوبهائی
· سازهای زهی
· سازهای کلیدی
در ارکستر سمفونیک ۴ گروه کر وجود دارد. سازهایی که در ارکستر سمفونیک استفاده میشوند، در ۳ دسته کلی قرار میگیرند:
ضربات: سازهایی که با ضربه زدن به آن صدا ایجاد میکنند.
رشتهها: سازهایی که با لرزش سیمها صدا ایجاد میکنند.
بادی: سازهایی که با دمیدن به داخل آن صدا ایجاد میکنند. ( که خود به دو دسته برنجی و بادی چوبی تقسیم میشوند.)
دستهبندی کلی که طبق نوع ساز در ترکیببندی یک ارکستر قرار دارند به این شکل است که رهبر ارکستر در سمت چپ، گروه ویولنهای اول و دوم و در کنار ویولنها ویولاها و در کنار آنها ویولنسلها هستند. قسمت جلوی ارکستر نیز در معمولا سازهای زهی وجود دارد.
در برخی از مواقع، در سمت چپ رهبر و در جلوی ویولنهای گروه اول، سازهای تکنواز و کنسرتوها قرار دارند که با توجه به کنسرتوی موردنظر، سازهای مختلفی میتواند باشد. گروه سازهای بادی در ردیف بعد قرار میگیرند و کنترباسها نیز در کنار آنها هستند. در ردیف انتهایی نیز سازهای کوبهای قرار میگیرند.
این مدل سازماندهی و نظم باعث فراهم شدن یک گونه استاندارد میشود که به واسطه آن رهبر ارکستر از طریق اشارات قراردادی که خودش تنظیم کرده، هر گروه سازی را در زمان نواختن مطلع میسازد.
سازهایی که در ارکستر سمفونیک غربی حضور ثابت دارند را سازهای ارکستر سمفونیک میگویند. هرکدام از این سازها نقش خاص خود را در ارکستر ایفا میکنند. نوازندگان هرکدام از این سازها نیز در محلهای خاص بر روی سن ارکستر نشسته و ساز خود را مینوازند.
علاوه بر سازهایی که ذکر شد، در برخی از موارد، سازهای دیگری هم در بین سازهای ارکستر سمفونیک هستند که حضور ثابتی ندارند. علاوه بر این، در بین سازهای موجود در ارکستر، با توجه به نظر آهنگساز، بعضی از سازها در برخی آثار حضور ندارند.
در عکس زیر میتوانید محل نشستن نوازندگان روی سن ارکستر را مشاهده کنید:
نام سازها و گروهبندی هرکدام در زیر دستهبندی شدهاند:
سازهای زهی
ویولن، ویولا، ویولنسل (چلو)، کنترباس (دابل باس)، هارپ
سازهای بادی چوبی
فلوت، فلوت پیکولو، ابوا، کرآنگله (هورن انگلیسی)، کلارینت، کلارینت باس، فاگوت (باسون) کنترفاگوت
سازهای بادی برنجی
هورن، ترومپت، ترومبون، توبا
سازهای کوبهای
تیمپانی، باس درام (طبل بزرگ)، ساید درام، سنج (سیمبال)، مثلث، ماریمبا، زایلوفون، وایبرافون، بلز ارکستری (کلوکن اشپیل)
منبع : سایت آموزش آنلاین ماژورین
تاریخ دنیای موسیقی افراد فوق العادهای را در خود جای داده است، افرادی که با نبوغ و موسیقی ماندگارشان دنیا را به مکانی زیباتر تبدیل کرده و تا همیشه در یاد دوستداران موسیقی ماندگار شدند. در این بین نوازندگان پیانو جایگاه ویژهای دارند و برای بسیاری از ما نام های آشنایی هستند. افرادی مانند شوپن، موتزارت و بتهوون. اما بعد از آنها نیز افرادی پا به عرصهی پیانو گذاشتند که در نوع خود بی نظیر بودند. در این مقاله نگاهی داریم به برترینهای نوازندگی پیانو.
10- مایرا هس (1965-1890)
مایرا هس در دوران جنگ جهانی دوم، پیشگام درکنسرتهای روزانهی هنگام ناهار بود. این پیانیست بریتانیایی در ایالات متحده هم محبوبیت زیادی داشت.
علیرغم ظاهر جدی و سخت گیرانهاش (همیشه در کنسرتهایش سیاه میپوشید ) ذکاوت بالایی داشت که در مصاحبههایش مشهود است. آثار ضبط شدهی مایرا نشان دهندهی تفکری عمیق، شفاف و جدیت او در موسیقی است.
9- گلن گولد(1982-1932)
تعداد کمی پیانیست به مانند گلن گولد کانادایی وجود دارد. هوش و تخیلی عجیب و غریب او را به مسیرهایی غیر معمول سوق دادند. پس از شروع چشمگیرش در اجرا، از سکوی اجرا به طور کامل فاصله گرفت و خود را وقف ضبط صدا کرد. گرچه بسیار از هنرمندان آدرنالین اجرای زنده را با هیچ چیز در این دنیا عوض نمیکنند، اما گولد استودیوی ضبط را بهترین مکان برای عرضهی تفکر کمال گرایانهاش از موسیقی میدانست.
شخصیت جذاب او که به خاطر هیپوکندری، صندلی کوتاه پشت پیانو و تفکر التقاطیاش مشهور است، مورد توجه بسیاری از فیلم سازان قرار گرفته است.
8- امیل گیللز(1916-1985)
گیللز صدایی خاص و ارکسترایی داشت که در نوع خودش بسیار کم نظیر بود. شهرتش را زمانی به دست آورد که در مسابقات بین المللی ملکه الیزابت در 1983 برنده شد. اما جنگ برنامههای شغلی او را متوقف کرد. در 1944 اولین نمایش جهانی سونات شماره 8 پروکوفیف را در مسکو برگزار کرد. او اولین هنرمندی بود که مجاز به سفر در غرب بود. گرچه این هنرمند به خاطر نوازندگی آثار برامس و بتهوون معروف شد اما آثار خودش نیز بسیار ارزشمند و ماندگار هستند.
7- دینو لیپاتی(1950-1917)
دنیا خیلی زود یکی از محبوبترین پیانیستهای کلاسیک را از ما گرفت. دینو لیپاتی جوان تنها ۳۳ سال داشت که از دنیا رفت، اما در همان مدت کوتاه، آثاری سرشار از عشقی عمیق را برجای نهاد که زیبایی خالص و سادهای را در خود دارند.
او در بخارست و در خانوادهای اهل موسیقی متولد شد. جرج انسکوی بزرگ پدرخواندهاش بود و در کنار کورتوت تحصیل میکرد. کار او در نوازندگی بسیار پر فراز و نشیب بود. ابتدا جنگ جهانی و بعد از آن بیماری سختی که در نهایت باعث مرگش شد، به او اجازهی تنها 15 سال نوازندگی را دادند.
6- سویاتوسلاو ریختر(1997-1915)
آثار ریختر را میتوان اینگونه توصیف کرد: ادراکی با شکوه در مقیاسی حماسی با تمرکز بر وفاداری به غریزهی آهنگسازی!
او چیزی را که قبلا وجود نداشته به کارش اضافه نمیکد، بلکه آثارش تنها انعکاس نبوغ او هستند. ریختر هیچگاه شوروی را ترک نکرد اما تورهای متعددی در غرب برگزار کرد و میراثی عظیم از آثارش را برای ما برجای گذاشت.
5- آلفرد کورتوت(1962-1877)
کورتوت یکی از بزرگان نوازندگی پیانو، زادهی سوئیس است. این هنرمند بزرگ به خاطر سه گانهی فوق العادهاش با ژاک تیبو(ویولون) و پابلو کاسالز(ویولون سل) معروف است. آثار او دارای سبکی شیوا و روان اند که آنها را افسانهای کرده است.
4- آرتور شنابل(1951-1882)
شنابل در لهستان امروزی متولد و در وین بزرگ شد. او شاگرد استاد بزرگ پیانو لشکتیسکی بود و بعدها به تکنوازی حرفهای تبدیل شد.
در برلین از سال 1925 استاد پیانو بود و در 1933 مجبور به فرار از رژیم نازی شد و به ایالات متحده رفت. نوازندگی شنابل ایده آلی است از عقل، احساس، دقت و استعداد. این هنرمند اولین پیانیستی بود که سیکل کامل 32 سونات پیانوی بتهوون را ضبط کرد.
شنابل به خاطر نوازندگی بی مثالش در آثار کلاسیک شهرت دارد.
3- آرتور روبنشتاین(1982-1887)
ذوق و شوق روبنشتاین برای زندگی کردن و جذابیت فوق العادهای که در شخصیتش یافت میشد، در موسیقی بی نظیرش نیز نفوذ کرده و او را پیانیستی بی بدیل ساخته است.
روبشتاین در لهستان متولد شد و از همان کودکی استعدادش را نشان داد، به طوری که بسیار مورد تحسین یواخیم، ویولونیست معروف قرار گرفت. او در طول جنگ جهانی به امریکا رفت و در 1932 با گذراندن دورهی تمرینی فشردهای، تکنیک خود را ابداع کرد.
روبنشتاین آثار بتهوون را بینظیر می نواخت. آثار ضبط شده از این هنرمند، حاکی از نشاطی مثال زدنی و رویکردی استثنایی در موسیقی میباشند.
2-ولادیمیر هوروویتس(1989-1903)
تنها یک هوروویتس وجود داشت! هنرمندی که در آثارش طیفی از انواع احساسات و زیباییهای موسیقی دیده میشود. طبعی بینظیر که مانندش را دنیا کمتر به خود دید است.
هوروویتس زادهی کیف بود و در 1925 شوروی را ترک کرده و به برلین رفت تا تحصیل کند، اما هیچگاه به وطن باز نگشت و به آمریکا کوچ کرد.
هوروویتس با بحرانهای شخصیتی فراوانی دست و پنجه نرم میکرد و همین مشکلات او را به سمت اعتیاد به داروهای ضد افسردگی سوق دادند.
کمتر کسی را میتوان یافت که اهل موسیقی باشد و با آثار این پیانیست بزرگ تحت تاثیر قرار نگیرد.
1- سرگئی راخمانینوف(1943-1873)
راخمانینوف توسط بسیاری از منتقدان به عنوان بزرگترین پیانیستی که دنیا به خود دیده است شناخته میشود. در روسیه او را جانشین بلامنازع چایکوفسکی میدانند.
راخمانینوف پس از انقلاب 1917 ابتدا به سوئیس و سپس به ایالات متحده رفت. راخمانینوف در آن زمان پیانیستی دوره گرد بود، اما در همان دوران هم ظرفیت زیادی در کار این پیانیست با استعداد دیده میشد.
رکوردهای ضبط شدهی این هنرمند نمونههای کم نظیریاند از لحنی نفیس و چشمههایی عمیق از احساس.
از آثار مشهور این هنرمند بزرگ روس می توان به سمفونی شماره ۲ و۳ و همچنین راپسودی بر اساس تمی از پاگانینی اشاره کرد.
منبع: سایت آموزش آنلاین ماژورین